- شور چشمی
- شور چشم بودن
معنی شور چشمی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی شرمی بی حیایی گستاخی
نابینا یی کوری
گستاخی، بی شرمی
آن که از نظرش به کسی یا چیزی زیان وارد آید
ضعف وناتوانی چشم، در اثر پیری وکهولت
منبع کوچکی از نور که کنار دوربین قرار می گیرد و بی آنکه روی نوربینی فیلم اثر سوء به جا بگذارد، چشمان شخصیت مورد نظر را نور می دهد.
بیشرم، بی ادب، گستاخ
شوخ دیده، بی شرم، بی حیا، گستاخ، زیبا
روشنایی چشم، قدرت بینایی
کنایه از فرزند عزیز
کنایه از شخص عزیز، نور دیده، نور بصر
کنایه از فرزند عزیز
کنایه از شخص عزیز، نور دیده، نور بصر
نابینا کور اعمی. یا کور چشم حریر. (بقلب اضافه)، نوعی پارچه ابریشمی
کسی که دارای چشمی چون چشم گور (خر) باشد: گور چشمان شراب می خوردند ران گوران کباب میکردند. (نظامی)، پارچه ابریشمی که بوقت بافتن چشم گور (خر) بر آن نقش کنند: قز آکندی از گور چشم حریر بپوشید و فارغ شد از تیغ و تیر. (نظامی)
روشنی چشم فرزند
کسی که از نظر او به چیزها ضرر رساند و مردم را بیمار نماید، بد چشم
ویژگی آنکه از نگاه و نظرش ضرر و زیانی به کسی یا چیزی وارد می شود